انسان موجودی است در حین قدرت ضعیف درحین توانایی ناتوان در حین مبدع وخلاق بودن در حال کپی برداری از دیگران انسانی که میتوانست خلیفه الله باشد خود را آنچنان ذلیل میپندارد که به جای استفاده از عقل مثل یک حیوان که به دنبال حیوانات دیگر روان میشود می ماند در این دنیای تبلیغات وتجارت که حتی علم ودانش هم جزء تجارت شده کاملا غرق شده که نمی داند چه چیز درست وچه چیز غلط است آنچنان تبلیغات وسیع وگسترده است که گم شده وراه خود را نمییابد مادران ون در این دنیای تجارت که باید برای تبلیغمحصولات خود دست به هر کاری بزند از تحقیر انسانیت گرفته تا چه وچه ره گم کرده انددنیای تجارت برای ما راه را تعیین میکند وما به دنبال آن روان بدون هیچ فکر واندیشه ای برایمان نسخه میپیچد وما برای دیگران آیا این روش صحیح زندگی است که از دنیای تجارت مطلب یاد بگیریم ویا با عقل وفکرو اندیشه ومطالعه بایدراه خود را پیدا کنیم در این هرج ومرج هر کسی برای تبلیغ کار خود پستی میگذارد مبنی براینکه اگر کاری که از نظر من درست است ویا که من تازه به این نتیجه رسیده ام که درست است انجام ندهید مریض میشوید از دکتر گرفته تا معلم وتا مهندس وتا آرایشگر وتا وتاوتا آیا آنها به این درجه از آگاهی رسیده اند که حکم مرگ ومریضی وشکست انسانها را تشخیص بدهند چگونه به این اندازه از جسارت رسیده ایم آیا از این ترس نداریم که باعث گمراهی اطرافیان شویم آیا از این ترس نداریم که باعث مرگ کسی شویم به چه جرات وجسارتی این کار را انجام میدهیم آیا به این اندازه از علم وآگاهی ودرک وفهم رسیده ایم اگر از خود ودنیای پیرامون خود بدرستی شناخت داشتیم آیا باز هم به این درجه از نادانی میرسیدیم آنقدر اطلاعات درست وغلط در بین ما شیوع پیدا کرده که بعضی وقتها میگویم این موضوع درسته که بدون هیچ فکری فقط مثل یک طوطی حرفها را تقلید کنیم آیا خود به آن اندیشیدهایم یا بدون هیچ فکری بدنبال هم روان هستیم واین موضوع مورد خوشایند همه است آنچنان که حتی مغازه دار هم برای اجناس خود میگوید همه از این جنس ه اند پس شماهم ب آنقدر این موضوع قویه که حتی بچه های خود را قربانی میکنیم بجای دادن اعتماد به نفس به جای یاد دادن قدرت حل مسئله اورا تحقیر میکنیم وبه او یاد میدهیم برای دانسته های خود ارزش قایل نشو وفقط وفقط به فکر کپی گرفتن از راه حل دیگران باش وهمینطور وهمین طور حتی خود متخصصان هم برای تخصص خود ارزش قائل نیستند و به دانسته های خود ایمان ندارند چرا که در تخصص دیگران دخالت میکنند که دکتر متخصص قلب برای مریض نسخه تغذیه میپیچد غافل از اینکه این تخصص او نیست بلکه تخصص دکتر تغذیه است همه وهمه در همه زمینه ها چه دانش داشته باشند وچه علم کافی نداشته باشند در آن زمینه به جرات نسخه میپیچند و دخالت میکنند که شاید ما از بی اطلاع ترین افراد باشیم اگر یاد میگرفتیم برای دانسته های خود ارزش قائل شویم وسعی کنیم از خود شناخت پیدا کنیم نه از دیگران الان موفق بودیم
بسیار میشنویم ظلم به ن وقوانین نابرابر در مورد ن وازاین قبیل ظلم وجود دارد قوانین نابرابر وجود دارد ولی اعتقاد شخصی من براین مبناست که بیشترین کسی که به انسان ظلم میکند خود اوست انسان زندانی افکار خود میشود ودر زندان افکار واندیشه های خود میماند ومیپوسد این که انسان چگونه فکر میکندمسیر زندگی اورا تعیین میکند این چگونه میاندیشد وچه هدفی در زندگی دارد مَسیر زندگی خود را هموار میکند اگر به افکار واندیشه های خود احترام میگذاشتیم اگر بابت افکار وتعیین مسیر زندگی همدیگر را تحقیر نمیکردیم حالا خیلی خوشبخت ترمیزیستیم آن که تابع مد است مسیرزندگی خود را تعیین کرده وبیشتر وقت خود را صرف رسیدگی به خود میکن. یک روز لبها را بوتکس میکند ویک روز ویکروز حال آنکه یا خود راشبیه او کنیم یا اگر نتوانستیم به هر دلیلی مورد تحقیر قرار دهیم اشتباه است یکی در خانه به فعالیت می پردازد و یکی در بیرون از خانه همه انسانها اجتماعی هستند و میخواهند پاسخی از اطرافیان مبنی بر شایستگی خود در امور متفاوت دریافت کنند ولی این که بیاییم نسخه زندگی برای دیگران بپیچیم این کار اشتباهی است یا اینکه چون همانند ما نیستند مورد تحقیر قرار دهیم اگرچه اگر میدانستیم که چکار داریم میکنیم وآیا مسیری که درآن گام برداشته ایم آیا درست است یا خیر آنقدر دستپاچه نمی شدیم که هر که همانند ما نیست را تحقر کنیم این حرف چندین بار تکرارشده چون بسیا رایج است دراین تضاد گیر افتاده ایم که مادران خود را که از دل وجان به ماعشق ورزیده اند را تمجید کنیم یا تحقیر غافل از اینکه اگرما قدرت تعیین مسیر زندگی وگام بر داشتن در مسیر آنرا داریم واگر ماسلامت روان دا ریم آن را مدیون مادران خود هستیم این که خود رادوست داشته زباشیم بجای اینکه هر کسی هر کاری کرد من هم به دنبال او روان شوم به مانند برگی در هوا معلق به این سو وآن سو بتوانم خود را بشناسم وبر اساس توانایی وشخصیت خود برای خود تصمیم بگیرم که البته گفتن این حرف آسان است وعمل به آن سخت و مطالعه بسیار میخواهد که اگر انسان خود رادوست داشته باشد و به خود احترام بگزارد و برای خود ارزش قائل باشد به دیگران نیز احترام خواهد گذاشت ودیگران رانیز دوست خواهد داشت هدف من زندگی وسرزندگی من. و روفرم نگه داشتن بدنم است پس برای تحقق این هدف تلاش میکنم ولی این که بیایم برای تبلیغ این هدف همه چی را به سخره بگیرم وبرای دیگران نسخه بپیچم وبگویم شما همه مریض هستید چون روش مرا در پیش نگرفته اید این امر مستلزم تفکر وتعمق است به نظر من انسان از همه نظر هم از لحاظ جسمی هم از لحاظ روانی نامحدود است برای همین نمیشود برای او نسخه پیچید آری این حرف بسیار قابل تامل است.
دانشمندان هر روز موضوع مختلفی را در موارد مختلف کشف میکنند که این را روی تعدادی انسان آز مایش کردیم ونتیجه گرفتیم وفردا روز چیز دیگری ونتوانستند بر جسم وروح انسان تسلط یابند موضوع زن ومرد بودن نیست درسته که نگرش زن ومرد درمورد زندگی تفاوتهایی دارد ولی این به این معنا نیست که تفکر در مورد پایه واصل زندگی متفاوت است واما ن انسانهایی حساس ودلسوز که خود را بی وقفه فدای خانواده میکنند و برحسب توان جسمی. وفکری این انسانها بزرگ وبزرگتر میشوند اگر ازدواج کرده باشند مسئولیت خانواده کوچک خودرا دارند حال این مسئولیت بزرگ وخطیری است که خود ارز ش آنرا نمیدانند وخود واین توان خود را به سخره میگرند که اگر این بود که دیگر انسان موفقی نبود وسلامت روانی نبود متاسفانه ن نمی دانند که حضور در خانه وایجاد امنیت که پایه تفکر را تشکیل میدهد چه نعمت بزرگی است که به اعضای خانواده خود اعطا میکند اگر میتواند مسئولیت خود را گسترش دهد ودر بیرون فعالیت کند چه بهتر اگر توان دارد دیگران هم از توان وقدرت ودلسوزی او فیض ببرند چه بهتر ولی این همش بستگی به خود انسان وتفکر اودارد این توان قضاوت که در ماشکل گرفته که همه چی رابر اساس خودواخلاق ورفتار ومنش خود داوری میکنیم درست نیست این نشانه کوته فکری ماست چون یکی از مسائلی که باعث بزرگی ما میشود ذهن باز وپذیرش افکار دیگران در هر مقطع ودر هر جایگاهی است باید یاد بگیریم به افکار همدیگر احترام بگذاریم برای همه توان هایمان ارزش قائل باشیم توان دوست داشتن و دوست داشته شدن را داشته باشیم .
انسان موجودی است در حین قدرت ضعیف درحین توانایی ناتوان در حین مبدع وخلاق بودن در حال کپی برداری از دیگران انسانی که میتوانست خلیفه الله باشد خود را آنچنان ذلیل میپندارد که به جای استفاده از عقل مثل یک حیوان که به دنبال حیوانات دیگر روان میشود می ماند در این دنیای تبلیغات وتجارت که حتی علم ودانش هم جزء تجارت شده کاملا غرق شده که نمی داند چه چیز درست وچه چیز غلط است آنچنان تبلیغات وسیع وگسترده است که گم شده وراه خود را نمییابد مادران ون در این دنیای تجارت که باید برای تبلیغمحصولات خود دست به هر کاری بزند از تحقیر انسانیت گرفته تا چه وچه ره گم کرده انددنیای تجارت برای ما راه را تعیین میکند وما به دنبال آن روان بدون هیچ فکر واندیشه ای برایمان نسخه میپیچد وما برای دیگران آیا این روش صحیح زندگی است که از دنیای تجارت مطلب یاد بگیریم ویا با عقل وفکرو اندیشه ومطالعه بایدراه خود را پیدا کنیم در این هرج ومرج هر کسی برای تبلیغ کار خود پستی میگذارد مبنی براینکه اگر کاری که از نظر من درست است ویا که من تازه به این نتیجه رسیده ام که درست است انجام ندهید مریض میشوید از دکتر گرفته تا معلم وتا مهندس وتا آرایشگر وتا وتاوتا آیا آنها به این درجه از آگاهی رسیده اند که حکم مرگ ومریضی وشکست انسانها را تشخیص بدهند چگونه به این اندازه از جسارت رسیده ایم آیا از این ترس نداریم که باعث گمراهی اطرافیان شویم آیا از این ترس نداریم که باعث مرگ کسی شویم به چه جرات وجسارتی این کار را انجام میدهیم آیا به این اندازه از علم وآگاهی ودرک وفهم رسیده ایم اگر از خود ودنیای پیرامون خود بدرستی شناخت داشتیم آیا باز هم به این درجه از نادانی میرسیدیم آنقدر اطلاعات درست وغلط در بین ما شیوع پیدا کرده که بعضی وقتها میگویم این موضوع درسته که بدون هیچ فکری فقط مثل یک طوطی حرفها را تقلید کنیم آیا خود به آن اندیشیدهایم یا بدون هیچ فکری بدنبال هم روان هستیم واین موضوع مورد خوشایند همه است آنچنان که حتی مغازه دار هم برای اجناس خود میگوید همه از این جنس ه اند پس شماهم ب آنقدر این موضوع قویه که حتی بچه های خود را قربانی میکنیم بجای دادن اعتماد به نفس به جای یاد دادن قدرت حل مسئله اورا تحقیر میکنیم وبه او یاد میدهیم برای دانسته های خود ارزش قایل نشو وفقط وفقط به فکر کپی گرفتن از راه حل دیگران باش وهمینطور وهمین طور حتی خود متخصصان هم برای تخصص خود ارزش قائل نیستند و به دانسته های خود ایمان ندارند چرا که در تخصص دیگران دخالت میکنند که دکتر متخصص قلب برای مریض نسخه تغذیه میپیچد غافل از اینکه این تخصص او نیست بلکه تخصص دکتر تغذیه است همه وهمه در همه زمینه ها چه دانش داشته باشند وچه علم کافی نداشته باشند در آن زمینه به جرات نسخه میپیچند و دخالت میکنند که شاید ما از بی اطلاع ترین افراد باشیم اگر یاد میگرفتیم برای دانسته های خود ارزش قائل شویم وسعی کنیم از خود شناخت پیدا کنیم نه از دیگران الان موفق بودیم
بسیار میشنویم ظلم به ن وقوانین نابرابر در مورد ن وازاین قبیل ظلم وجود دارد قوانین نابرابر وجود دارد ولی اعتقاد شخصی من براین مبناست که بیشترین کسی که به انسان ظلم میکند خود اوست انسان زندانی افکار خود میشود ودر زندان افکار واندیشه های خود میماند ومیپوسد این که انسان چگونه فکر میکندمسیر زندگی اورا تعیین میکند این چگونه میاندیشد وچه هدفی در زندگی دارد مَسیر زندگی خود را هموار میکند اگر به افکار واندیشه های خود احترام میگذاشتیم اگر بابت افکار وتعیین مسیر زندگی همدیگر را تحقیر نمیکردیم حالا خیلی خوشبخت ترمیزیستیم آن که تابع مد است مسیرزندگی خود را تعیین کرده وبیشتر وقت خود را صرف رسیدگی به خود میکن. یک روز لبها را بوتکس میکند ویک روز ویکروز حال آنکه یا خود راشبیه او کنیم یا اگر نتوانستیم به هر دلیلی مورد تحقیر قرار دهیم اشتباه است یکی در خانه به فعالیت می پردازد و یکی در بیرون از خانه همه انسانها اجتماعی هستند و میخواهند پاسخی از اطرافیان مبنی بر شایستگی خود در امور متفاوت دریافت کنند ولی این که بیاییم نسخه زندگی برای دیگران بپیچیم این کار اشتباهی است یا اینکه چون همانند ما نیستند مورد تحقیر قرار دهیم اگرچه اگر میدانستیم که چکار داریم میکنیم وآیا مسیری که درآن گام برداشته ایم آیا درست است یا خیر آنقدر دستپاچه نمی شدیم که هر که همانند ما نیست را تحقر کنیم این حرف چندین بار تکرارشده چون بسیا رایج است دراین تضاد گیر افتاده ایم که مادران خود را که از دل وجان به ماعشق ورزیده اند را تمجید کنیم یا تحقیر غافل از اینکه اگرما قدرت تعیین مسیر زندگی وگام بر داشتن در مسیر آنرا داریم واگر ماسلامت روان دا ریم آن را مدیون مادران خود هستیم این که خود رادوست داشته زباشیم بجای اینکه هر کسی هر کاری کرد من هم به دنبال او روان شوم به مانند برگی در هوا معلق به این سو وآن سو بتوانم خود را بشناسم وبر اساس توانایی وشخصیت خود برای خود تصمیم بگیرم که البته گفتن این حرف آسان است وعمل به آن سخت و مطالعه بسیار میخواهد که اگر انسان خود رادوست داشته باشد و به خود احترام بگزارد و برای خود ارزش قائل باشد به دیگران نیز احترام خواهد گذاشت ودیگران رانیز دوست خواهد داشت هدف من زندگی وسرزندگی من. و روفرم نگه داشتن بدنم است پس برای تحقق این هدف تلاش میکنم ولی این که بیایم برای تبلیغ این هدف همه چی را به سخره بگیرم وبرای دیگران نسخه بپیچم وبگویم شما همه مریض هستید چون روش مرا در پیش نگرفته اید این امر مستلزم تفکر وتعمق است به نظر من انسان از همه نظر هم از لحاظ جسمی هم از لحاظ روانی نامحدود است برای همین نمیشود برای او نسخه پیچید آری این حرف بسیار قابل تامل است.
دانشمندان هر روز موضوع مختلفی را در موارد مختلف کشف میکنند که این را روی تعدادی انسان آز مایش کردیم ونتیجه گرفتیم وفردا روز چیز دیگری ونتوانستند بر جسم وروح انسان تسلط یابند موضوع زن ومرد بودن نیست درسته که نگرش زن ومرد درمورد زندگی تفاوتهایی دارد ولی این به این معنا نیست که تفکر در مورد پایه واصل زندگی متفاوت است واما ن انسانهایی حساس ودلسوز که خود را بی وقفه فدای خانواده میکنند و برحسب توان جسمی. وفکری این انسانها بزرگ وبزرگتر میشوند اگر ازدواج کرده باشند مسئولیت خانواده کوچک خودرا دارند حال این مسئولیت بزرگ وخطیری است که خود ارز ش آنرا نمیدانند وخود واین توان خود را به سخره میگرند که اگر این بود که دیگر انسان موفقی نبود وسلامت روانی نبود متاسفانه ن نمی دانند که حضور در خانه وایجاد امنیت که پایه تفکر را تشکیل میدهد چه نعمت بزرگی است که به اعضای خانواده خود اعطا میکند اگر میتواند مسئولیت خود را گسترش دهد ودر بیرون فعالیت کند چه بهتر اگر توان دارد دیگران هم از توان وقدرت ودلسوزی او فیض ببرند چه بهتر ولی این همش بستگی به خود انسان وتفکر اودارد این توان قضاوت که در ماشکل گرفته که همه چی رابر اساس خودواخلاق ورفتار ومنش خود داوری میکنیم درست نیست این نشانه کوته فکری ماست چون یکی از مسائلی که باعث بزرگی ما میشود ذهن باز وپذیرش افکار دیگران در هر مقطع ودر هر جایگاهی است باید یاد بگیریم به افکار همدیگر احترام بگذاریم برای همه توان هایمان ارزش قائل باشیم توان دوست داشتن و دوست داشته شدن را داشته باشیم .
درباره این سایت